پارو، زمانی که نقاشی قصهٔ پریانی را که در کودکی از زبان یک غریبه شنیده بود، بر روی دیوارهای شهر ساحلی مشاهده کرد، تصمیم گرفت به جستجوی مرد نقاش، ماارا، بپردازد.
سه افسر پلیس که مادام العمر در حال فرار هستند ، به دلیل دستگیری و شکنجه غیرقانونی غیرنظامی از شیوع علیه آنها فرار کردند. این چند سایه افسر پلیس مغرور و در عین حال بسیار انسان و درماندگی آنها را به همراه دارد...