کیت و کیم لوسیر زوجی هستند که فرزندی ندارند و سرپرستی بریتانی، یک کودک سه ماهه، را به عهده میگیرند. اما در میانه روند پذیرش سرپرستی، کیم بر اثر سرطان میمیرد و کیت را تنها میگذارد تا به تنهایی برای حضانت بریتانی بجنگد.
یک شب، نانسی لیون با درد از خواب بیدار میشود و کمی بعد بر اثر مسمومیت با آرسنیک میمیرد. خانوادهاش بلافاصله به همسرش، ریچارد، مظنون میشوند. ریچارد سال قبل به دلیل یک رابطه عاشقانه، به طور موقت او را ترک کرده بود. برادر نانسی به شدت تمایل دارد که فرزندان او را از قاتل مظنون دور کند. همه شواهد علیه ریچارد است، اما او به طور غیرمنتظرهای در دادگاه حاضر میشود.
یکی از موتورسواران یک تیم جوان و در حال اوجگیری، با پشت کردن به همتیمیهایش، به تیم رقیب میپیوندد. با این حال، در تیم جدید، او به موقعیت دست دوم تن میدهد و زیر سایه قهرمان اصلی تیم باقی میماند. از این وضعیت ناراضی، و برخلاف دستورات رئیس جدید، تلاش میکند تا قهرمان را مغلوب سازد، اما شکست میخورد. او مسابقات را رها میکند، اما در نهایت بازگشته و برای فتح گرند پری، دوباره با دوستان سابقش همپیمان میشود.