یک تاجر به طور مرموزی در یک سلول زندان در فضای باز که تنها یک آسیاب قدیمی دارد از خواب بیدار می شود. او که مجبور است به عنوان یک حیوان باری کار کند، باید قبل از تولد فرزندش راهی برای فرار پیدا کند...
کوین و دیمون دو دوست صمیمی هستند که به عنوان نظافتچی خانه کار می کنند. کوین همچنین آرزو دارد موسیقی بسازد و درآمد ثابتی برای زندگی خود و دختر خردسالش دستینی بدست آورد. این دو نفر از یک کنسرت تبلیغاتی توسط نیک و گروهش به دلیل درگیری غیرقانونی دیمون با پسر عموی نیک کنار گذاشته می شوند...
یک خواننده که در دل شکستگی و نابسامانی شغلی به سر می برد، در یک تفرجگاه بزرگ در جزیره ، جایی که به طور تصادفی نامزد سابقش در حال ازدواج است-برنامه خوانندگی دارد ...