کاننا هیجیریاما دانشجوی دختر دانشگاه می خواست گوینده شود. او از آزمون شفاهی خود منصرف می شود تا گوینده شود و پدرش را می کشد. رسانه ها در جستجوی این انگیزه هستند که چرا کانا پدرش را کشته است...
توکو سوگوری ازدواج کرده و آنها یک دختر دوست داشتنی دارند. او هیچ مشکل بزرگی در زندگی اش ندارد. روزی، توکو سوگوری در عروسی یکی از دوستانش با دوست سابقش، آکیهیکو کوراتا، ملاقات می کند. آنها ده سال است که یکدیگر را ندیده اند.