هیامی ترویا یک کارمند اداری فداکار است که به عنوان سردبیر یک مجله، وظایف خود را به بهترین نحو انجام می دهد. او فردی با شخصیت کاریزماتیک است که هم با ناشر و هم با زیردستانش رابطه خوبی برقرار کرده و همه چیز را به خوبی مدیریت می کند. در حین گپ زدن با رئیس مستقیمش، احساس خاصی به او دست می دهد. آیا او اشتباه متوجه شده که مجله قرار است تعطیل شود؟ اگر چنین است، او بدون مبارزه تسلیم نخواهد شد. او برای اینکه مجله به کار خود ادامه دهد و شغل خودش و دیگران را حفظ کند، مبارزه خواهد کرد.
کاننا هیجیریاما دانشجوی دختر دانشگاه می خواست گوینده شود. او از آزمون شفاهی خود منصرف می شود تا گوینده شود و پدرش را می کشد. رسانه ها در جستجوی این انگیزه هستند که چرا کانا پدرش را کشته است...
هاروکا کاواشیما به تازگی کار خود را به عنوان اولین خلبان زن هلیکوپتر نجات UH-60J آغاز کرده است. مأموریت های نجات نیاز به آموزش شدید دارند و هیچ فضایی برای احساسات امکان پذیر نیست...
داستان فیلم درباره ی مردمان شهری است که ناگهان همه به یک کوری مسری مبتلا می شوند به جز زنی که استثنائا کور نشده و جامعه اش را می بیند که چطوری حد و مرزها را پشت سر می گذارند و در این بین اتفاقات زیادی رخ میدهد…
جنگ میان دو طایفه ی «سرخ ها» و «سفیدها» قرن هاست که ادامه دارد و کشته های زیادی بر جا گذاشته است. هر دو طایفه وقتی از وجود گنجی با ارزش در شهر متروکه ی یودا مطلع می شوند به آن جا نقل مکان می کنند. در چنین اوضاعی، غریبه ای (ایتو) وارد شهر می شود که تیرانداز بسیار ماهری است.….
وقتی زنی که قادر به خواندن افکار دیگران است، برای کمک به بازماندگان زلزله کوبه در سال 1995 می آید، با دختری مبتلا به اختلال چند شخصیتی مواجه می شود که شخصیت خطرناک سیزدهم، ایزولا، باید متوقف شود....
رینکو، همسر یک دکتر است که در طول زندگی خود دست به انتخاب هایی زده اند که به نظر می رسد آینده آنها کاملاً ثابت شده است. هر دو در یک شغل کوچک گیر کرده اند که...
تاکوشیگه آکیرا (Tokushige Akira) تو بخش تازهتأسیس پزشکی عمومی یه بیمارستان کار میکنه و پزشک عمومیه. پزشکی عمومی نوزدهمین رشته جدید تو سیستم پزشکی ژاپنه که قبلاً فقط ۱۸ تا رشته داشت. دکتر تاکوشیگه آکیرا مریضاش رو معاینه میکنه و سبک زندگی، محیط خونه و حال روحیشون رو – چه مرد باشن چه زن، چه جوون چه پیر در نظر میگیره. بزرگترین سلاحش نه مهارت جراحی یا تشخیص فوری بیماریه، بلکه پرسیدن سؤال از مریض و خوب گوش دادن به حرفاشونه. گاهی دروغی که پشت داستان مریض پنهونه رو میفهمه. با حرف زدنهای مکرر، بهترین راهحل رو پیدا میکنه و دستشون رو تو زندگی میگیره تا کمکشون کنه.
تسوباکی ماکو، مشاور منابع انسانی که به خاطر روشهای سرسختانهاش به "شیطان منابع انسانی" ملقب شده، با قاطعیت وارد شرکتها میشود. او با مشکلات رایجی مثل آزار و اذیت، اختلافات داخلی و کارمندان دردسرساز روبهرو میشود و با استفاده از شیوههای تند و تیز و جسورانهی خود، مانند یک شیطان، این مسائل را حل میکند.
موچیزوکی کوهی (Mochizuki Kohei) با ماریا(Maria)، دختر زیبا و با استعداد یک خانواده ثروتمند ازدواج میکنه. او کار خودش را در یک آژانس تبلیغاتی متوسط رها میکنه تا یک کافه راه بندازه و به نظر می رسه همه چیز خوب پیش میره. اگرچه کوهی وانمود می کنه که…