هیروتو میاما با وکیل تازه کار هونوکا کونو در تیمی کار می کند که در پرونده های جنایی برای شرکت حقوقی مادارام تخصص دارد. یک روز، دفتر حقوقی درخواستی در مورد پرونده ای دریافت می کند که 15 سال پیش اتفاق افتاده است و در مورد یک حادثه شراب سمی بود...
آنها با قاطعیت می گویند که تمام هیپی های دهه 60 در نهایت چیزی جز بانکدار نشدند. در میان ژاپنی که در دهه 1960 احیا شده بود، چهار مرد جوان آرزو دارند به ترتیب خواننده، نقاش، نویسنده و نویسنده کتاب های مصور شوند...
تاکوشیگه آکیرا (Tokushige Akira) تو بخش تازهتأسیس پزشکی عمومی یه بیمارستان کار میکنه و پزشک عمومیه. پزشکی عمومی نوزدهمین رشته جدید تو سیستم پزشکی ژاپنه که قبلاً فقط ۱۸ تا رشته داشت. دکتر تاکوشیگه آکیرا مریضاش رو معاینه میکنه و سبک زندگی، محیط خونه و حال روحیشون رو – چه مرد باشن چه زن، چه جوون چه پیر در نظر میگیره. بزرگترین سلاحش نه مهارت جراحی یا تشخیص فوری بیماریه، بلکه پرسیدن سؤال از مریض و خوب گوش دادن به حرفاشونه. گاهی دروغی که پشت داستان مریض پنهونه رو میفهمه. با حرف زدنهای مکرر، بهترین راهحل رو پیدا میکنه و دستشون رو تو زندگی میگیره تا کمکشون کنه.
ماکینو دختری از خانواده ای نسبتا فقیر است که بر اثر سوءتفاهمی مجبور می شود به دبیرستان Eitoku Academy برود که مخصوص افراد پولدار و ثروتمند است. او که زمانی دختری شاد با روحیه جنگجویانه بوده و به کسی اجازه نمیداد به خودش و یا دوستانش زور بگویند، از وقتی وارد این دبیرستان می شود، روحیه خودش رو از دست می دهد و فقط تک تک روزهایش را می شمارد تا زودتر از آنجا فارق التحصیل بشود. در این دبیرستان یک گروه ۴ نفره از پسرهای پولدارترین خانواده های ژاپن هستند که خیلی زورگواند و هر کاری دلشان می خواهند انجام میدهند. اسم این گروه (F4) است. سرگروه این باند پسری به نام دمیوجی تسوکاسا است که کسی حتی جرات چپ نگاه کردن را هم به او ندارد. این گروه با هر کسی در بیفتند یک کارت قرمز که آرم گروه (F4 (flower four بر آن نوشته شده را به آ فرد می دهند و از آن به بعد هرکسی در دبیرستان آن فرد را می بیند باید مسخره و اذیتش کند.