ماکیو کودای، یک نویسنده تنها، پس از مرگ خواهر ، برادر و همسر آنها، تصمیم میگیرد تا از عمهزاده نوجوانش، آسا، که به تازگی والدین خود را از دست داده است، مراقبت کند. این تصمیم، زندگی هر دو نفر را دستخوش تغییرات بزرگی میکند.
هر روزِ زندگی دانش آموز دبستانی میبو حول ماهی ها می چرخد. او هر روز آنها را می بیند، می کشد و می خورد. پدرش نگران میبو است، زیرا به نظر می رسد او با بچه های دیگر متفاوت است. مادرش در مقابل او را به گرمی تماشا می کند و از او حمایت می کند...
توکو سوگوری ازدواج کرده و آنها یک دختر دوست داشتنی دارند. او هیچ مشکل بزرگی در زندگی اش ندارد. روزی، توکو سوگوری در عروسی یکی از دوستانش با دوست سابقش، آکیهیکو کوراتا، ملاقات می کند. آنها ده سال است که یکدیگر را ندیده اند.
سیجیرو با لبخندهای همیشگی، پیراهنهای طرحدار و موهایی که به سبک پسران امروزی روی پیشانیاش میریزد، شخصیتی کاریزماتیک دارد. غرور و خودخواهی او از توجه بیحد و حصر زنانی که مجذوب رفتار "پسران بد" و استعداد او شدهاند، روزبهروز بیشتر میشود. در همین حال، او همزمان با چندین زن رابطه دارد که همگی از اینکه سیجیرو با آنها مانند یک جنتلمن وفادار رفتار نمیکند، شوکه شدهاند. ریو یکی از این زنان است.
این فیلم کُمدی که براساس یک مانگا (انیمه) با همین نام ساخته شده، داستان یک خانواده به نام "کودای" است که هر کدام از بچههای این خانواده برای خود ماجراهایی دارند...
داستان درباره یک نوجوان بازیگوش است که در زمان سفر می کند و به گذشته یعنی قرن شانزدهم می رود او در آن جا با یک شخصیت تاریخی به نام اودا نوبوناگا که ماموریت دارد صلح را به ژاپن بیاورد، دیدار می کند با توجه به این که اودا بزودی می میرد این نوجوان تصمیم می گیرد با او مشورت کند ...
داستان درباره مردی است که نمی تواند به درستی زندگی اش را کنترل کند او هر روز سعی می کند در زندگی اش تغییرات مهمی را ایجاد کند ولی همین طور باید با موانعی که در سر راهش قرار می گیرند هم مقبله کند و …
وقتی هیرومی، پسر باحال کلاس هشتمی، از توکیو به یک مدرسه ابتدایی/راهنمایی کوچک که تنها شش کودک در آن ثبت نام کردهاند، نقل مکان میکند، سویو سالم و صادق شیفته دنیای پیچیدهاش میشود...
کیومی یک مادر مجرد است که با فراز و نشیبهای زندگی غریبه نیست. بنابراین وقتی به طور اتفاقی با یک موجود فضایی برخورد میکند، او را برای درست کردن دنیای آشفتهاش به کار میگیرد.
مانامی در روز تولد 22 سالگی خود مورد هدف خون آشام ها قرار می گیرد و K که دارای قدرت فوق العاده ای است سعی می کند او را در نبردی خشمگین نجات دهد. در آن روز، مردان و زنان جوان به هتلی دعوت می شوند که در آن کنوانسیون بزرگ خواستگاری برگزار می شود.