در روز جمعه سیاه، انفجار یک جعبه مقوایی موجب وحشت و هراس در سراسر کشور میشود. ارنا فونادو، مدیر مرکز انبار توزیع کانتو، موظف است به همراه کو ناشیموتو، وضعیت را تحت کنترل درآورد.
هونگو تاکشی بیدار می شود و متوجه می شود که به یک ملخ سایبورگ -هیبرید تبدیل شده است. او باید با سازمان شیطانی مرموز SHOCKER مبارزه کند تا از تمام بشریت محافظت کند...
میسومی سابقه کیفری دارد و چندین سال است که در زندان به سر می برد و در حال حاضر پرونده ای جدید برای او باز شده، به نظر میرسد میسومی به اتهام جدید اعتراف کرده است. شیگموری وکیل برجسته ای که از ایده های ...
میکا، پرستاری که روزها کار میکند و شبها در یک بار دخترانه میزبان است، دچار احساسات اضطراب و انزوا است. سینجی، کارگر روزمزد یک کارخانه، نیز دچار احساسات اضطراب و تنهایی است. این دو نفر با یکدیگر آشنا میشوند و به تدریج، به یکدیگر نزدیک میشوند و به هم کمک میکنند تا با احساسات خود کنار بیایند...
کاراگاه هیساشی که به تازگی خانواده خود را از دست داده و با همسر خود دچار مشکل شده ، با یک قاتل زنجیره ای رو به رو میشود که قربانیانش را به طرزه وحشتناکی مجازات میکند و ...
داستان فیلم درباره زندگی چهار شخصیت در توکیو است که هر کدام با مشکلات و ابهامات خود روبرو هستند. توکو، یک بازیگر، ناگانو، یک راننده کامیون، کیکوچی، یک مدیر سینما و یاسوکو، یک جوینده کار. آنها در طول فیلم با هم آشنا میشوند و به دنبال رهایی از واقعیت میگردند...
نوجیما ساتوشی (اوکادا جونیچی) عکاسی است که شغلش به دوستش شینگو، یک مدل بستگی دارد، که به نوبه خود در میانه یک بحران شغلی قرار دارد. نوجیما میخواهد از مناظر عکاسی کند، اما ...
تاکو، زن کارمندی که از فشار کار خسته شده، برای گذراندن تعطیلات به جزیرهای سفر میکند، اما رفتارهای عجیب ساکنین جزیره، تعطیلات او را به تجربهای غیرمنتظره تبدیل میکند...
وقتی ماتسوکو بر اثر قتل می میرد، برادرزاده اش شو به تدریج جزئیات زیادی از گذشته مرموز خود را فاش می کند و متوجه می شود که او نه تنها یک رانده فراموش شده بود، بلکه زندگی بسیار جالب و در عین حال عجیبی داشت...
داستان 3 «دامجین» (افراد بیفایده)، که کار نمیکنند و زندگی خود را صرف هیچ کاری نمیکنند. آنها در واقع نمی خواهند کار کنند. وقتی می شنوند "در هند می توان بدون کار زندگی کرد" آن را جدی می گیرند. آنها شروع به جمع آوری پول برای رفتن به هند با انجام هر کاری می کنند...
مرگ "میو" همسرش "تاکومی" و پسر شش ساله شان "یوجی" را تنها می گذارد."یوجی" صحبتهای اطرافیانش را درباره اینکه تولد او موجب مرگ "میو" شده را شنیده و خود را مقصر می داند...
کیومی یک مادر مجرد است که با فراز و نشیبهای زندگی غریبه نیست. بنابراین وقتی به طور اتفاقی با یک موجود فضایی برخورد میکند، او را برای درست کردن دنیای آشفتهاش به کار میگیرد.