کوزوکنوسکه کیرا توسط دشمن قسمخوردهاش کشته میشود و این اتفاق باعث ایجاد بحرانی بزرگ برای هر دو خانواده میشود. یکی از ملازمان خانواده کیرا، برای نجات خانواده، طرحی پیچیده میریزد که در آن برادر کوچکتر کوزوکنوسکه باید به جای برادر بزرگترش ظاهر شود.
چندین نقاشی نمادین در ژاپن وجود دارد که صحنه هایی از طبیعت و زمان را به تصویر می کشد. تعدادی از اینها در سراسر جهان مشهور شده اند. تعدادی از اینها آثار هوکوسایی است. با این حال، این هنرمند همیشه مشهور نبوده...
تامیکو در کودکی پینگ پنگباز بسیار خوبی بود، اما حالا بیست و هشت ساله است و این ورزش را کنار گذاشته. مادرش هاناکو با انضباط و برنامهای سخت به او بازی را یاد داده بود، اما پس از مرگ مادر، تامیکو با رها کردن ورزش احساس آزادی کرد و به جای آن زندگی عادی را پیش گرفت. یکی از همکارانش، آکیهیکو، از او میخواهد که به ...
داستان پلیسی به نام "رجی" که ماموریت دارد تا به یک گروه مافیایی نفوذ کند، اما زمانی که او عضو این گروه مافیایی می شود، پلیسی به نام "شینا" قصد دارد رجی را دستگیر کند...
در سال ۱۹۸۹ ، یک دختر دزدیده شده و به قتل می رسد. این موضوع به پرونده Rokuyon باز میگردد که ۱۴ سال است که حل نشده است. اما در ادامه اتفاقاتی می افتد و حقیقت هایی آشکار می شوند که …
ریویچی با رها کردن تمدن مدرن، زندگی منزوی و خودکفا را در کوهی پوشیده از برف دارد و بمب های پستی را برای مدیران عامل شرکت ها و شبکه های تلویزیونی می فرستد. یک روز، او با موجودی مرموز در فو روبرو می شود...
یک تیم هفت نفره از محکومان سابقه دار به نام "وایلد 7"، به یک سازمان پلیس وابسته هستند. از آنها خواسته می شود جنایتکارانی را که نیروی پلیس قادر به مبارزه با آنها نیست، بیرون بیاورند...
زن جوانی به سرطان سینه مبتلا شده است اما آن را از دوستش مخفی نگه می دارد. وقتی دوستش متوجه این موضوع می شود، تصمیم می گیرد برای عروسی برنامه ریزی کند، حتی اگر او فقط یک ماه از زندگی اش باقی بماند...
وقتی ماتسوکو بر اثر قتل می میرد، برادرزاده اش شو به تدریج جزئیات زیادی از گذشته مرموز خود را فاش می کند و متوجه می شود که او نه تنها یک رانده فراموش شده بود، بلکه زندگی بسیار جالب و در عین حال عجیبی داشت...
یک دانش آموز دبیرستانی به نام یو به یکی از همکلاسی های خود به نام یوسوکه علاقه دارد. پسر بیشتر وقتش را بیرون نشسته و گیتار می نوازد و یو در همان نزدیکی نشسته و گوش می دهد. یک روز اما یک تراژدی وحشتناک رخ می دهد و آن دو سال ها دیگر همدیگر را نمی بینند...
9 فرد محکوم از زندان فرار میکنند. آنها یک ون می دزدند و به سمت انبار پولی که هم سلولیشان به آنها وعده داده بود می روند تا پول را بین هم تقسیم کرده و پس از آن راهشان را از هم جدا کنند...
یک دانشجوی رشته روانشناسی با یک نوازنده ویولن که خشمگین است، در محوطه دانشگاه برخورد می کند. در حینی که آنها با استفاده از زبان اشاره با یکدیگر صحبت می کنند، این رابطه تازه به آنها کمک می کند تا با ترس های خود مواجه شوند.