دو برادر که از یکدیگر دور شدهاند، یک حمام کوچک در یک شهر کوچک را به ارث میبرند. یکی از آنها میخواهد حمام را به یاد پدر مرحومشان حفظ کند؛ دیگری میخواهد آن را به آپارتمان تبدیل کند تا از آن سود ببرد...
هفت منشی که متشکل از "ارتش سایه" هستند روزهای آرامی را تجربه می کنند. آنها درخواست جدیدی از کویچی اوگاتا دریافت می کنند که یک رستوران رامن در استان ناگانو اداره می کند. ...
یاسو به عنوان یک یتیم بزرگ شد. او با زنی که دوستش داشت ازدواج کرد و صاحب یک پسر به نام آکیرا شدند . زندگی یاسو در آن زمان عالی به نظر می رسید، اما پس از مرگ همسرش در تصادف، زندگی او به کلی تغییر می کند. از آن زمان، یاسو، که هرگز عشق والدین را تجربه نکرد، مجبور می شود پسرش آکیرا را به تنهایی بزرگ کند...
یک هیولای بزرگ به ژاپن حمله می کند، اما به طور ناگهانی می میرد. در حالی که مردم شادی می کنند و در تسکین غرق می شوند، جسد غول پیکر به جای مانده به آرامی شروع به پوسیدگی و نفخ می کند. اگر جسد منفجر شود، ملت نابود می شوند...
زنی تصمیم به اقامت در یک هتل عجیب در اقامتگاه تاریخی کیوتو ژاپن میگیرد، اما خیلی زود خود را در قرن شانزدهم درمی یابد در حالی که نقش عمده ای در یکی از وقایع تاریخی کشور ایفا میکند ...
زمان: 1814 .مکان: ادو .در حال حاضر شناخته شده با نام توکیو....در یکی از پر جمعیت ترین شهرستان ها در طول تاریخ پر از سامورائی، دهقان، اشراف، هنرمندان، و حتی موجودات فرا طبیعی ... هنرمندی از دهه ی پنجاه Tetsuzo کسی که با هنر تمامی مردم ژاپن را به سمت خودش می کشید در آتلیه ای که بیشتر به زباله دانی شبیه شده بود پر از شلوغی و هرج و مرج اون روزها و روز ها وقت صرف می کرد تا هنر خلق کنه از Bodhidharma غولپیکر تصویری در صفحه ای 180 از کاغذ با دو گنجشک کوچک که به نظر طعنه آمیز میرسید به خاطر پول به خاطر نوشیدنی هر کسی ممکن بود اون را به خاطر انجام کاری که علاقه داشت متهم کنه ولی اون توجهی نداشت...
یک مجری مشهور تلویزیونی تهدید میشود که با گروگانی در یک کافه مصاحبه کند. جانش به خطر میافتد اما این مصاحبه میتواند برنامه در حال تعطیلی او را نجات دهد...
یک پستچی جوان که به زودی بر اثر یک تومور مغزی خواهد مُرد، معامله ای با شیطان میکند به اینصورت که حاضر است عمری طولانی داشته باشد اما در عوض همه چیز از دنیا پاک شود...
داستان درباره یک نوجوان بازیگوش است که در زمان سفر می کند و به گذشته یعنی قرن شانزدهم می رود او در آن جا با یک شخصیت تاریخی به نام اودا نوبوناگا که ماموریت دارد صلح را به ژاپن بیاورد، دیدار می کند با توجه به این که اودا بزودی می میرد این نوجوان تصمیم می گیرد با او مشورت کند ...
یک مرد جوان و خواهرش در مییابند که مردی که آنها همیشه فکر می کردند پدربزرگشان بوده، شوهر دوم مادربزرگشان است و پدر بزرگ واقعیشان یک خلبان بوده که در جنگ فوت کرده است...
نیم قرن از زمانی که کشور اعلام کرد همزیستی انسان ها و هیولاها، دوران هرج و مرج، می گذرد. آئوی ایزومی، یک فعال حقوق بشر جوان که خواستار لغو تبعیض است، با مردی ملاقات می کند.