پسری 14 ساله متوجه می شود که به دلیل کاهش شنوایی به اشتباه اوتیسمی تشخیص داده شده است. با حمایت والدینش و کاشت شنوایی، او استعداد خود را به عنوان یک موسیقیدان کشف می کند...
پس از یک تراژدی شخصی، مامور اطلاعاتی لهستان، Ewa Oginiec، قصد دارد از این سرویس خارج شود. دنیای او با ناپدید شدن شریک زندگی اش به دنبال افشای عوامل روسی متزلزل می شود.
ژولکا پس از از دست دادن خانواده اش در مرکز درمان فراموشی به سر می برد. وقتی او شروع به دیدن رویاهای عجیب و غریبی می کند که برای او بیش از حد واقعی می شوند ، او تعجب می کند که آیا جایی که او آنجا است همان جایی است که او تا به حال فکر می کرد.