ویکتور شرکت بزرگ بازیهای شکاری در کنیا دارد. الویز کلی به دنبال یک آشنای ماهاراجا ثروتمند است که به دلیل ناامن بودن منطقه سفر خود را لغو کرده است. در حالی که منتظر قایق بعدی هست، او با ویکتور آشنا میشود. در ابتدا، ویکتور نظر خود را درباره الویز به عنوان یک شخص نامعتبر بیان میکند. با این حال، پس از مدتی، رابطه عاطفی بین آنها شکل میگیرد...
فردی به نام میسی که بیش از حد کار میکند و سخت کوش است. به میسی دستور داده میشود که برای استراحت و تجدید روحیه، به یک تعطیلات دو هفتهای برود. وی در طی این تعطیلات با مردی به نام تامی ملاقات میکند. تامی به میسی یشنهاد میدهد که به همراه خودش، به رنو (reno) سفر کند و در گروه موسیقیشان، به آواز خواندن مشغول شود...
دختری به نام میسی دوباره بیکار میشود. اوضاع زندگی وی بر وفق مراد نیست تا اینکه میسی با مدلی پلی بوی آشنا میشود. این مدل بسیار ثروتمند است و میسی را به عنوان خدمتکار جدید خانوادهاش استخدام میکند. میسی در تلاش است تا مشکلات خود و خانوادهاش را برطرف نماید و ...