داستان زندگی یک سنتار (موجودى كه بالاتنه ای انسان دارد و بدن و چهار پایش اسب است.) هیمه یه دختر سنتور خجالتی و نازه. توی دنیای اون همه موجودات افسانهای هستن و همه همکلاسیاش گوش و دم و بال و اعضای قابل روییت افسانهای دارن. جدا از این بخشهای افسانهای، هیمه و دوستاش به نظر میاد یه زندگی مدرسهای شاد و عادی دارن!
داستان در دورهای رخ میدهد که بشریت توسط حشرات جادویی از روی سطح زمین فرار میکنند و اکنون در جزایر آسمانی واقع در هوا زندگی میکنند. اینجا بود که جادوگر جنگجوی هوا به وجود آمد. کاناتا آگه(اِیجی) مرد جوانیست که در یکی از این جزایر به نام “میسوتوگان” زندگی میکند و قبلا به عنوان “استاد شمشیرزنی سیاه”، ستارهی تیم ویژهی S128 شناخته میشد. اما اکنون لقبش ” خیانتکار تیم ویژه” است. روزی، به عنوان راهنمای E601، تیمی که متحمل ۱۰ بار پیاپی شکست بوده، انتخاب میشود.E601 شامل سه دختر است : Misora Whitale، Lecty Eisenach و Rico Flamelکه کمی عجیب هستند.