تونسا ولش، بومی دیترویت، از مادر نوجوانی به فروشنده مواد مخدر تبدیل میشود و داستانی دلخراش از ثروت، پشیمانی، مسئولیت شخصی و رستگاری در میان تجملات و خشونت شدید دوران کرک دیترویت را نشان می دهد ...
جکی در یک ازدواج ناموفق گرفتار است و از زندگیاش راضی نیست. پس از ملاقات با دوست قدیمیاش، او آرزو میکند به دبیرستان برگردد. به طور معجزهآسایی، آرزوی او برآورده میشود و او دوباره به دوران دبیرستان بازمیگردد تا بتواند آیندهاش را تغییر دهد.