خو هونگدو تصمیم گرفت کار خود را رها کند و تعطیلات خود را در دالی، یوننان بگذراند. او در آنجا با افراد فوق العاده ای آشنا شد و کارهای شگفت انگیزی انجام داد.
لی وی برنامه نویسی ماهر است که به تازگی وارد دانشگاه شده. او زندگی را به عنوان یک برنامه بزرگ کامپیوتری می بیند، و تنها زمانی احساس راحتی می کند که کنترل آن چه را که در حال وقوع است در دست داشته باشد. او چیزی از عشق نمی داند. آن را احساسی می داند که ممکن است فراتر از درک او باشد. در نقطه مقابل، ژو یون، یک دختر جوان و ساده است که پس از انجام تمام کارهایی که والدین و جامعه از او انتظار داشتند، زندگی دانشجویی خود را آغاز میکند. این دو وقتی یکدیگر را ملاقات میکنند در ابتدا…
با توجه به رمانی با همین نام که توسط من گو (Man Gu) نوشته شده است ، نمایشنامه داستان بازیگر محبوب چائو جینگ جینگ (Qiao Jingjing) و همکلاسی سابق دبیرستان او یو تو (Yu Tu) را روایت می کند که به طور غیر منتظره در بازی دوباره ملاقات می کنند.
داستان این سریال درباره سه جوان آشفته است که از لحاظ خونی ارتباطی با یکدیگر ندارند ولی تصمیم میگیرند که مانند خانواده یکدیگر باشند و مهر و محبتی را که نمیتوانستند در خانوده اصلی خود پیدا کنند را اینگونه بیابند