شاهزاده لو، وارث تاج و تخت پادشاهی لوسبرا، زندگی بیخیالی را سپری میکند و با شوخیهایش اوقات خانواده و دوستانش را تلخ میکند. با این حال، طبق افسانهها، زمانی که او به 18 سالگی برسد، با اژدهای شرور افسانهای روبرو خواهد شد و مردم سرزمین میانه را نجات خواهد داد. با وجود این پیشگویی، او خطری قریبالوقوع را باور ندارد و ترجیح میدهد خواهرش، شاهدخت افسونشده (جی آلپارون) و همه کسانی که در کاخ کار میکنند را دست به سر کند.
داستان فردی به نام دیدی که در یک کارخانه شیرینی سازی سنتی کار می کند. اما تجارت او با رقابت یک شرکت بزرگ که محصولاتش مملو از طعم ها و رنگ های مصنوعی و خطرناک است، با مشکلات جدی مواجه است...