گرازیا 17 ساله در شهر کوچکی در جنوب ایتالیا زندگی می کند. برادرش پیترو سال ها پیش ناپدید شد. به او گفته شد که او مرده است و پدرش هرگز نمی خواست در مورد آن صحبت کند. یک شب پس از دعوا، گرازیا وارد دریا می شود و یک انسان را می بیند که در آن برادرش را می شناسد...