مارگوت، معمار برجسته نیویورکی، به طور غیرمنتظرهای وارث یک عمارت انگلیسی میشود. با پذیرفتن آداب و رسوم کریسمس در این کشور، او عشق و حس تعلق را پیدا میکند که زندگیاش را دگرگون میکند.
تئودور سوزا یک کارگر یقه آبی است که خانواده خود را به دلیل مرگ غم انگیز از دست داد ، او شغل خود را از دست داد و اکنون خانه خود را به عنوان سلب مالکیت بانکی از دست داده . هنگامی که یک زوج خانه خود را در یک حراج بانکی برنده می شوند ، تئودور از پذیرش این که خانه وی دیگر او نیست ، امتناع می ورزد و او این زوج جوان را وحشت زده می کند تا آنها را از خانه بیرون کند ...
لوسی که یک وکیل موفق است، با شریک رقص کریسمس دوران کودکی خود، بارت، دوباره متحد می شود، زیرا این زوج جان تازه ای به استراحتگاه می دهند و شور و اشتیاق بین این زوج داغ می شود...