تینا، یک زن کارآفرین و خلاق، مسئولیت برگزاری جشن کریسمس را بر عهده دارد. اما یک مانع بزرگ بر سر راه او قرار میگیرد: مالک یک ساختمان که جشن قرار است در آنجا برگزار شود، به دلیل طمع و خسیس بودن، تمایلی به همکاری ندارد و برگزاری جشن را به خطر میاندازد.
مدیسون اوهارا صاحب یک شرکت رویدادهای شلوغ است که در آن به عنوان یک آوازخوان برای مهمانی های کریسمس با بهترین دوستش کوپر اجرا می کند. رویای واقعی او این است که یک خواننده و ترانه سرا شود و مرد ایده آلش را پیدا کند، اما به نظر می رسد وقتی او از دوست موفقش لوک جدا می شود همه چیز از بین می رود....