یک شاعر جوان، دوستدخترش را در خانه والدینش پیاده میکند و از اندازه بزرگ خانه شگفتزده میشود. او بهطور تصادفی با پدر دختر روبهرو میشود، مادر و خواهرش را ملاقات میکند و در نهایت همگی یک روز طولانی را با هم سپری میکنند؛ روزی پر از گفتگو، غذا و نوشیدنی.
بازیگری میانسال که نزد دوستش اقامت دارد و شاعری کهنسال که تنها زندگی میکند، هر دو میزبان هنرمندان جوان و مشتاقی میشوند که درباره حرفه و زندگی آنها کنجکاوی میکنند.
یونگو برای یافتن پدرش به بیمارستان می رود. اما خیلی زود برای ملاقات با دوستش به آلمان می رود. وقتی به کره برمی گردد، مادرش را با مردی میانسال می بیند...
گامهی در حالی که شوهرش در یک سفر کاری به سر میبرد با سه تناز دوستان خود در حومه سئول آشنا میشود. مکالمات دوستانهای بین آنها شکل میگیرد اما هر کدام از آنها دارای جریانهای متفاوتی هستند...
یک رمان نویس زن سفری طولانی را برای بازدید از کتابفروشی که توسط همکار جوانتری اداره میشود ، آغاز می کند . سپس او به تنهایی از یک برج بالا می رود و با یک کارگردان سینما و همسرش برخورد می کند...