یک شاعر جوان، دوستدخترش را در خانه والدینش پیاده میکند و از اندازه بزرگ خانه شگفتزده میشود. او بهطور تصادفی با پدر دختر روبهرو میشود، مادر و خواهرش را ملاقات میکند و در نهایت همگی یک روز طولانی را با هم سپری میکنند؛ روزی پر از گفتگو، غذا و نوشیدنی.
جئونیم، یک مدرس دانشگاه، از عمویش با تجربه تئاتری کمک میخواهد تا نمایش مدرسه را کارگردانی کند. اما در حین آمادهسازی نمایش، اتفاقی بد رخ میدهد که باعث میشود...
بازیگری میانسال که نزد دوستش اقامت دارد و شاعری کهنسال که تنها زندگی میکند، هر دو میزبان هنرمندان جوان و مشتاقی میشوند که درباره حرفه و زندگی آنها کنجکاوی میکنند.
بیونگسو، کارگردانی است که به همراه دخترش جئونگسو، طراح داخلی ، به ساختمانی می رود که متعلق به دوست قدیمی اش است که قبلاً در زمینه طراحی تاسیس شده بود. او به آنها یک گشت و گذار در ملک می دهد که شامل یک رستوران و استودیو آشپزی در دو طبقه اول، دفتر کار او در زیرزمین، یک اقامتگاه در طبقه سوم و یک استودیوی هنرمند در بالا است. هر سه آنها دوستانه صحبت میکنند و نوشیدنی مینوشند تا اینکه یک تماس کاری بیونگسو را از آنها جدا میکند. وقتی برمی گردد، او همان جا است، اما در زمان دیگری، و صاحب ساختمان او را به طبقه دوم دعوت می کند...
یونگو برای یافتن پدرش به بیمارستان می رود. اما خیلی زود برای ملاقات با دوستش به آلمان می رود. وقتی به کره برمی گردد، مادرش را با مردی میانسال می بیند...
یک هنرپیشه سابق با یک راز به سئول، کره جنوبی باز می گردد تا با خواهرش در یک آپارتمان بلند زندگی کند. پس از در نظر گرفتن بازگشت به بازیگری، او با یک کارگردان جوان ملاقات می کند که او از او می خواهد که به پروژه اش بپیوندد...
گامهی در حالی که شوهرش در یک سفر کاری به سر میبرد با سه تناز دوستان خود در حومه سئول آشنا میشود. مکالمات دوستانهای بین آنها شکل میگیرد اما هر کدام از آنها دارای جریانهای متفاوتی هستند...
مردی به نام یونگ سو که مادرش در بستر مرگ است می شنود که دوست.دخترش در حال نوشیدن با مرد دیگری است . همین امر موجب جدل میان او و دوست. دخترش می شود. دوس.دختر یونگ سو او را ترک می کند و …
یک کارگردان بنام “چونسو” به اشتباه وارد شهر سوون (یکی از شهرهای کُره جنوبی) می شود. در آنجا او با هنرمندی بنام “یوون هیجانگ” آشنا می شود. آنها با هم به محل کار “یوون” می روند تا نقشی هایش را ببینند و بیشتر با هم آشنا شوند. اواخر شب که هر دو مست کرده اند، “یوون” از او می پرسد که آیا ازدواج کرده است یا نه؟! و اینجاست که “چونسو” مجبور می شود حقیقت را بگوید…
"سانگ جون" استاد دانشکده فیلمسازی در دانشگاهی استانی است.او برای دیدن یکی از دانشجویان قدیمی خود که به عنوان منتقد فیلم مشغول به کار است به سئول می رود."سانگ جون" در یکی از دهکده های شمالی سئول به مدت سه روز می ماند و...