Roscoe 'Fatty' Arbuckle

تاریخ شهر داوسون، شهر طلایی که دارای گنجینه ای تاریخی از فیلم های صامت فراموش شده بود که برای چندین دهه تا سال 1978 در یخبندان دائمی مدفون بود...

‍ ‎

فَتی مایعی با خاصیت اختراع می کند که اشیا را انعطاف پذیر و نشکن می کند. متأسفانه، در عجله خود برای بیرون آمدن از خانه برای نشان دادن اختراع خود، ناخودآگاه به جای شیشه ای که مایع شگفت انگیزش را در خود نگه می دارد، یک شیشه آب سیب سفت را می گیرد و ...

کارتر دهوان ميخواهد چند اجراي عجيب داشته باشد که هر يک از اجراها گريم متفاوتي دارد ...

یک سالندار میخانه و دختر یک شهردار برای به دست آوردن دل مردانی که دوستشان دارند، وارد مراسم هایی می شوند که...

قطاري در سال 1830 همراه با کلي مسافر عازم مسيري طولاني شد که در اين حين کلي مسائل پيش امد که نشان داده ميشود

راسکو و باستر در چهاردهمین فیلم مشترکشان در نقش دو مرد که بصورت هم‌زمان به عنوان آتش‌نشان و مکانیک اتومبیل در یک ایستگاه آتش‌نشانی مشغول به کار هستند بازی می‌کنند. حال باید دید چگونه از پس تعمیر ماشین و آتش سوزی های پیش آمده بر می‌آیند...

باستر فروشگاه را اداره می‌کند، در حالی که راسکو نامه‌ها را تحویل می‌دهد و زمانی را برای قایم‌باشک بازی با مالی اختصاص می‌دهد. پاسبان، که او هم به مالی علاقه‌مند است، ۳۰۰ دلار را در حالی که باستر او را زیر نظر دارد، می‌دزدد.

از سري داستان هاي باستر که اينبار با روسکو براي يک خانواده روستايي مشغول به کار هستن که اتفاقاتي جالب پيش ميايد ...

کوکس به ساحل میرود تا در آنجا لحظاتی را سپری کند...

‌ ‍ ‎

نزاع میان قاچاقچیان مشروبات الکلی با ورود مأموران دولتی پایان می‌یابد. مأموران به دنبال پناهگاه مخفی‌ای هستند که مردم محلی در آنجا مشروب غیرقانونی تهیه می‌کنند، اما در نهایت دچار دردسر بزرگی می‌شوند که فقط با کمی جادوی سینمایی می‌توانند از آن نجات پیدا کنند.

در هتل سرِ گوزن، باربرها لابی، همدیگر و مهمانان را اذیت می‌کنند. آسانسور توسط یک اسب سرسخت کار می‌کند. یک سرقت نمایشی به یک سرقت واقعی تبدیل می‌شود و در نهایت یک تعقیب و گریز با تراموای فراری رخ می‌دهد...

یک متصدی بار و صاحب کافه‌ای که پس از فرار از سرخپوستان با هم متحد شده‌اند، باید با یک یاغی خشن مقابله کنند که قصد آسیب رساندن به دختری از ارتش رستگاری را دارد. چالش اصلی این است که آیا آنها می‌توانند این یاغی را شکست دهند.

راسکو سعی می‌کند از شر همسرش خلاص شود تا بتواند از تفریحات ساحلی لذت ببرد. باستر با آلیس می‌آید، اما ال او را از او می‌گیرد و راسکو او را از ال می‌گیرد. زنان زیبا و پلیس‌های دست و پا چلفتی در همه جا هستند...

در مورد یه دکتری هست که میره روی مسابقات اسب دوانی شرط بندی می کنه و میبازه و بعد هم اونجا یه لیدی می بینه که شماره هم بهش میده و این لیدی و شوهرش هم کلاهبردارن و ...

در یک داروخانه. ال و روسکو با هم رقیب هستند. روسکو مسئول فروش است وباستر هم برای آلیس بسته ها را تحویل میدهد.  با یک اشتباه یک ادمربایی صورت میگیرد و آلیس توسط ال دزدیده میشود...

‍ ‎

مشتریان و کارمندان در یک فروشگاه عمومی خوش و بش می کنند. روسکو با پوشیدن کت خز از فریزر بیرون می آید ، سپس چند دست‌شکن هوشمندانه پرتاب می‌کند...

‍ ‎