Ravi Shankar Jaiswal

این فیلم درباره‌ی یک کارمند دولتی است که با شجاعت و بدون هراس برای برطرف کردن مشکلات و ایرادات موجود در سیستم اداری فعالیت می‌کرد.

کارن به اجبار با کسی ازدواج می‌کند که دوستش ندارد. همسرش همه تلاشش را می‌کند تا او را خوشحال کند، اما کارن همچنان به عشق قبلی‌اش فکر می‌کند. در نهایت، هر دو نفر تصمیم می‌گیرند که از این رابطه خارج شوند.

میتش مهگانی با استفاده از یک نقشه فریبکارانه سعی می‌کند تا عشق و محبت خانواده‌اش را به دست آورد.

پس از اینکه پدر محبوبش در مسابقات قهرمانی اسنوکر باشگاهی در سال 1994 شکست می‌خورد، پسرش تصمیم می‌گیرد تا برای موفقیت پدرش، امور را در دست بگیرد...

راجش، داماد و کارمند ویجی کاپور، تاجر ثروتمند، به او و خانواده‌اش خیانت می‌کند. این خیانت، رقابتی را بین دو گروه پدر و پسر بر سر بازپس‌گیری اموال و موقعیت از دست رفته‌شان رقم می‌زند.

یک جنایتکار بی رحم پس از ملاقات با کودکی رها شده و نهایت مراقبت از او را اصلاح می کند. با این حال، سایه های گذشته همچنان او را آزار می دهد.