زندگی کردن و دوست داشتن در 18 سالگی، غوطه ور شدن در روزها و شب های بی دغدغه تابستان، از دست دادن ناگهانی بهترین دوستت و فهمیدن اینکه هیچ چیز برای همیشه ماندگار نیست. زمان برخوردهای سرنوشت ساز برای تولد دوباره است...
یک روز صبح، یک پلیس که همه او را پینگ پنگ می نامند، شناسنامه پلیس خود را می سوزاند و ناپدید می شود. در طول یک شب و یک روز، همکارانش به دنبال او می گردند، با او ملاقات می کنند و او را در تولوز و حومه آن گم می کنند. اما هر ساعتی که می گذرد پینگ پنگ کمی به سرنوشت خودش نزدیک می شود...
یک رمان نویس معتبر به نام اولیویا مأمور می شود تا به مرد جوانی به نام آنتوان در پروژه ای در یک کارگاه تابستانی نویسندگی کمک کند. رفتار پرخاشگرانه و در عین حال تحریکآمیز آنتوان، اولیویا را به خود جلب میکند، که خود را به سوی او جذب میکند...