مته و ناز فرزندان مورد علاقه خانواده های ثروتمند و قدرتمند هستند. هر دوی آنها خراب هستند و عادت کرده اند به هر چیزی که در زندگی می خواهند برسند. داستان آنها که با وعدههای خانوادههایشان در کودکی آغاز شده، امروز با ناتوانی در جدایی از یکدیگر به سوی ازدواج پیش میرود. اما وقتی خدمتکار ناز، اینسیلا، که از کودکی با او بوده، ناگهان در مقابل مته ظاهر می شود، مته تمام تصمیماتی که در زندگی گرفته است را زیر سوال می برد. آیا این برخورد بین اینسیلا و مته مسیر داستانی را که ناز با تمام لجبازی نوشته بود تغییر می دهد و به مته کمک می کند تا عشق واقعی را پیدا کند؟
نالان زن جوان زیبایی است که در نگاه اول با گرمای خود محبت همه را جلب می کند. از آنجایی که او تنها فرزند خانواده اش است، به عنوان یک عروسک دستی بزرگ شد، زندگی خود را در هستی گذراند و از بهترین مدارس با ممتاز فارغ التحصیل شد. نالان آماده می شود تا با صدات کور اوغلو که یکی از ثروتمندترین افراد کشور است ازدواج کند. اگرچه نالان و صدات دست در دست هم در این داستان با امید راه می رفتند و فکر می کردند که دارند از رازهای تاریکی که در گذشته خود نگه داشته اند دور می شوند. به زودی زندگی آنها در تاریکی واقعی فرو خواهد رفت.
علی طاهر، اکنون 130 ساله; هنگامی که او تصمیم مهمی در مورد زندگی خود می گیرد، با هاریکا روبرو می شود. پس از این برخورد و آشنایی، صفحه جدیدی هم برای هاریکا و هم برای کمال باز می شود.