یاسمین معلم ریاضی زیبا با جمال صاحب رستوران گوشت لذیذ کاریزماتیک برخورد می کند. یاسمین مادری است که برای التیام زخم های یک ازدواج بد تلاش می کند. جمال یک مرد اجتماعی و بی خیال است که می خواهد از گذشته فرار کند...
“حشمت” عاشق دختری می شود و کم کم رابطه بینشان قویتر میشود. قبیله “حشمت” با افراد قبیله مجاور دشمنی دارد و دو قبیله تصمیم میگیرند که با هم صلح کنند. شرط صلح این است که “حشمت” با دختر قبیله مجاور ازدواج کند و “حشمت” ناچارا و بدون تمایل مجبور به ازدواج می شود و …
"لیلا" پس از جدایی از همسر خود به خانه پدرش بازمی گردد و تلاش می کند مشکلاتش را با او حل کند."اسکندر" که از دوران کودکی در یتیم خانه بزرگ شده و هیچگاه مکانی به عنوان خانه نداشته با "لیلا" آشنا می شود و...
زهرای 18 ساله در روستا کنار خانواده اش زندگی می کند. واردیا و دوستش اولگون هم در یک ایستگاه پمپ بنزین کار می کنند. این دو دوست به غیر از قضیه عشق اولگون به زهرا بیشتر با تماشای تلویزیون وقتشان را می گذرانند و با دیدن دنیای درون تلویزیون دوست دارند که آنها هم در آن فضا قرار بگیرند. اما با آمدن یک مرد 38 ساله به پمپ بنزین و عاشق شدن زهرا به آن مرد همه چیز به هم میریزد و …
“آدم” و “دیدم” زوجی متاهل پس از هفت سال زندگی مشترک از یکدیگر دور شده وحرارت عشقشان را از دست می دهند.تنها راه فرار برای “دیدم” شغلش است که سالها پیش به خاطر ازدواجش آنرا رها کرده و…