مادری مجرد که بیماریش لاعلاج تشخیص داده می شود، در حالی که با آینده کودک شش ساله خود سرسخت دست و پنجه نرم می کند، با یک مرد مجرد خوش اخلاق روبرو می شود...
تموز با انتخاب هایی که در زندگی اش میکند تموز با پدرش رودررو قرار میگیرد. تموز که بدون هیچ کمک مالی از طرف خونواده از خانه جدا میشود روح و روانش را در کار هیکل تراشی صرف میکند . ولی با یک ایمیل از طرف معشوقه اش کل زندگی اش زیرورو میشود...
نیسان، زنی ناراضی، بیمار و گمشده که در شلوغی زندگی شهری به دام افتاده است، در جستجوی دوستش که پس از یک جلسه شفا که با هم شرکت کرده بودند ناپدید شد، فرقه ای پنهان را کشف می کند. نیسان علیرغم تمام تردیدهایش نمی تواند چشم خود را بر روی وعده های فرقه ببندد و مردی مرموز به نام توفان را دنبال می کند و وارد ماجرایی پر از ناشناخته می شود.
عرفان استاد اقتصاد در یک دانشگاه است اما متاسفانه زمانی میرسد که از دانشگاه اخراجش میکنند و در همین زمان پسرش هم مبتلا به یک بیماری میشه ؛ او بخاطر همین مشکل ، شدید نیاز به پول داره و مجبور میشه که سراغ یکی از دوست های قدیمیش بره که شاید بتونه پولی بدست بیاره و عرفان مجبور میشه واسه بدست آوردن پول ، وارد یک گروه مافیایی بشه و تو این راه ، زندگیش دگرگون میشه ؛ عرفان در این راه با نامزد قبلیش هم روبه رو میشود…