فاتیح زمانی که در بریتانیا کار می کرد، مقدار زیادی پول از دوستش آیهان قرض گرفت تا برای خانواده اش در ترکیه بفرستد. فاتیح از آن زمان به ترکیه بازگشته است و این بدهی هنوز پرداخت نشده است. آیهان در سفر به خانه به دیدار فاتیح و خانواده اش می رود و مؤدبانه پول را پس می خواهد اما ...
هلیل ابراهیم که در جوانی پدرش را به خاطر خونخواهی از دست داده و به استانبول تبعید شده بود، 20 سال بعد به عنوان یک جوان خوش تیپ و قوی به زادگاهش در دریای سیاه باز می گردد. در اینجا او با یاسمین، دختر مورد علاقه اش ازدواج می کند و زندگی جدید خود را می سازد. اما اتفاقات این اجازه را نمی دهد. هلیل ابراهیم سفری انتقامجویانه را آغاز میکند و با ظاهر شدن زینپ از لتوها، زندگی او به کلی تغییر میکند.