لیارا به ایتالیا سفر میکند و بدون برنامهریزی قبلی، ویلایی را که محل آشنایی والدینش بوده است، خریداری میکند. او خیلی زود درمییابد که از عهده مدیریت و بازسازی این ملک برنمیآید. بنابراین، مجبور میشود از یک وکیل که اکنون به حرفه تعمیرکاری مشغول است، برای کمک در نوسازی ویلا یاری بخواهد.
داستان درباره یک مرمتکار جوان است که برای نجات یک نقاشی قدیمی به ایتالیا سفر میکند. اما در این سفر با یک نفرین شیطانی و یک هیولای افسانهای روبرو میشود و جان خود را به خطر میاندازد.