مه، 1987. در حین بازگشت از یک کلوپ شبانه و پس از مصرف مواد، دختر تازه وارد شهر سارا و دوستش رِبه عروسکی را پیدا می کنند که لباسی به تن دارد. از آن لحظه زندگی آنها تبدیل به جهنم می شود...
الکس به تازگی دچار ناامیدی عشقی شده است و با عصبانیت برای دوستش پیام صوتی می فرستد اما صدا توسط برونو دریافت می شود. این اشتباه منجر به ملاقات آنها می شود و آنچه به عنوان یک قرار شروع می شود اهمیت بیشتری پیدا می کند.