پسری جوان و دوستانش توسط بچهای مورد آزار و اذیت قرار میگیرند که ارتش اسباببازی هر کسی را که او را به چالش میکشد، به خدمت میگیرد و نیرویی عملاً شکستناپذیر را جمعآوری میکند. او با کمک پدربزرگش که در جنگ جهانی دوم خدمت کرده است، دوستان وفادارش و عشقش به تاریخ، نبرد را به سمت قلدرها میبرد و اهمیت کار تیمی، خانواده و دوستی را برای کسب پیروزی میآموزد.
جیسون، یک معتاد، در دوران آزادی مشروط خود با پدربزرگش که فکر میکرد مرده است، در یک مزرعه متروک روبرو میشود. این دو نفر که درگیر مشکلات گذشته خود هستند، باید در کنار هم برای مقابله با دشمنانی که به دنبال آنها هستند، تلاش کنند.
سارا کالینز در فکر سقط جنین است. قبل از اینکه تصمیم نهایی خود را بگیرد، سه چشم انداز به او ارائه می شود که باعث می شود در مورد تأثیر آن بر آینده خود فکر کند...