سیلوی، خدمتکاری که به تنهایی دو پسرش، سفیان و ژان-ژاک را بزرگ میکند، با مجروح شدن سفیان در آپارتمان، او را به خانهای پرورشی میفرستند. سیلوی مصمم است که پسرش را به خانه بازگرداند...
در سال 1905، برونو ریدل، حوزوی فرانسوی به جرم قتل یک کودک مجرم شناخته شد. به درخواست پزشکانی که او را مشاهده می کنند او خاطرات خود را می نویسد تا عمل خود را توضیح دهد...
زمستان، 1915. محبوس شدن توسط خانواده اش در پناهگاهی در جنوب فرانسه - جایی که دیگر هرگز مجسمه سازی نخواهد کرد - وقایع زندگی منزوی کامیل کلودل، در حالی که او منتظر ملاقات برادرش، پل کلودل است...