ما چنگگانگ و همسرش چونلان، خانوادهای بسیار فقیر هستند. آنها آنقدر بیبضاعتاند که برای رفتن به سر کار مجبورند با الاغ راهی شوند. تنها امیدشان به تغییر وضعیت، پسرشان ما جییِه است.
لو زینگ چنگ عادت داشت دنیا را زیر پای خود داشته باشد تا اینکه در یک لحظه همه چیز را از دست داد. تانگ شیائو تا روزی که یک شبه مشهور شد برای ابد مورد آزار و اذیت قرار می گرفت.