کارل کولهوف ۷۰ ساله در یک کتابفروشی کوچک در شهری کوچک کار میکند، جایی که کتابها را بستهبندی میکند تا پیاده تحویل دهد. روزی دختر ۹ ساله شاشا به او در تورهای تحویل کتاب ملحق میشود. او او را "فروشنده کتاب" صدا میزند.
مرد جوانی شب هایش را در کلوب ها می گذراند تا اینکه پدرش که یک پزشک است از شیطنت های او خسته می شود. او را مجبور می کند که از یکی از بیماران کوچکترش مراقبت کند، پسری 12 ساله که بیماری سختی دارد. این برخورد زندگی هر دوی آنها را تغییر می دهد ...