یک سرآشپز مشهور که نقدهای بدی را پشت سر می گذارد و یک رمان نویس عاشقانه که به نظر نمی رسد کتاب بعدی خود را شروع کند، به طور تصادفی در یک ویلای فرانسوی با هم ملاقات می کنند.
یک شب، یک سارق در لباس بابا نوئل توسط آنتوان، پسر جوانی که معتقد است بابانوئل واقعی است، غافلگیر می شود. سپس آنتوان او را تعقیب می کند و آنها وارد ماجراجویی غیرمنتظره ای می شوند که زندگی آنها را تغییر می دهد...
دیتور سی و هشت ساله بلندپرواز مجله "ریبل الیس" در حال بازگشت از برزیل به پاریس است که فلش مموری خود را در هواپیما گم میکند، هرچند یک دانشجوی معماری، "بالتازا ایپفل"، آن را پیدا میکند و با "الیس" یک قرار ملاقات برای تحویل فلش میگذارد...
شعار این فیلم زیبا که محصول کشور فرانسه می باشد این است: او مرا به گوشه نشینه راند، او مرا به فراتر از محدویت هایم راند، او چیزی هست که همه با ان روبرو هستند، بله او چیزی نیست جز عشق…