یک روستایی خویشتندار به نام مادوا عاشق پارواتی میشود و در این راه، احساسات و پیوندهای انسانی را کشف میکند. در حالی که او قلب خود را به روی زندگی و روابط باز میکند، درگیریهایی با خانوادههای رقیب، درک تازهیافتهی او را به چالش میکشند.
در این داستان، دو شخصیت قدرتمند به نامهای دارکا و براهما بر سر تصاحب یک گوهر ارزشمند با هم میجنگند. در همین حال، یک پسرخوانده برای نجات خانوادهاش باید با سحر و جادوی پسر اصلی مقابله کند.