زمانی که یک رقصنده مشتاق چند روز قبل از اجرای بزرگ خود توسط شریکش رها میشود، باید به یک بوکسور افسرده و ناامید حرکات رقص را آموزش دهد تا پول جایزه را برنده شده و استودیوی رقص رویایی خود را افتتاح کند...
کلودیا، پس از پوشیدن لباس خوششانس ساقدوش که به ازدواج تمامی دوستانش منجر شده بود، دریافت که در تمام این مدت، عشق را در مکانهای نادرست جستجو میکرده است.
یک قاتل محکوم به اعدام، ادعا میکند که توسط یک نیروی شیطانی تسخیر شده است. دخترش، میشال، زمانی که افرادی که در اطراف او به طرز وحشتناکی میمیرند، شروع به شک کردن میکند که پدرش ممکن است راست میگوید. او باید قبل از اینکه خیلی دیر شود، نفرین عروسک گردان را بشکند...