در تابستان 1985، هاکان و گایی قصد دارند قبل از ترک استانبول، یک نوار موسیقی را به دوستشان سلن برگردانند. اما در راه، اتفاقاتی میافتد که باعث میشود همه چیز طبق برنامه پیش نرود..
زنی سادهلوح، فالگیری را به خانهاش دعوت میکند که در ظاهر بیخطر به نظر میرسد. اما این فالگیر با نیت بد به خانه زن وارد میشود و او را دچار پشیمانی عمیقی میکند.