Givina Lukita

رانتی، مادر و همسری فداکار، دختری معلول به نام نینا دارد که او را بسیار دوست می‌دارد. نینا روزی دچار حادثه‌ای مرگبار می‌شود که نیازمند درمان فوری است.

سری وظیفه دارد برای دلا آتموجو، دختری بیهوش که طلسم 1000 روزه شده، مراسم پاکسازی انجام دهد. اگر مراسم تا روز هزارم به پایان نرسد، هر دو آنها خواهند مرد...

بحری، جوانی است که در روستای مکارساری زندگی می‌کند. او روزی متوجه می‌شود که اتفاقات عجیبی در روستا در حال رخ دادن است. بحری از روی کنجکاوی، به دنبال کشف حقیقت می‌رود تا بفهمد در روستای محل زندگی‌اش واقعاً چه خبر است.