پسر یک سرباز کهنهکار به نام آگوس با سایه غیبت پدرش روبرو شد، بنابراین به کودکی بیانضباط تبدیل شد. تا اینکه سرباز کهنهکار درگذشت و پسرش را وادار کرد که راه پدرش را دنبال کند و وارد دنیای نظامی شود.
کارگرانی که برای نقشهبرداری به یک ویلای بزرگ قدیمی رفتهاند تا آن را برای تبدیل شدن به موزه آماده کنند، در آنجا گرفتار میشوند و قربانی یک نفرین مرموز میگردند که جان آنها را یکی پس از دیگری میگیرد.
بحری، جوانی است که در روستای مکارساری زندگی میکند. او روزی متوجه میشود که اتفاقات عجیبی در روستا در حال رخ دادن است. بحری از روی کنجکاوی، به دنبال کشف حقیقت میرود تا بفهمد در روستای محل زندگیاش واقعاً چه خبر است.