داستانی درباره یک سرگروه تیم تحقیق به نام هوانگ جون-چول که مسئولیت تحقیق در مورد پسرانی که مظنون به سرقت از سوپرمارکت محلی شهر به نام "ووری" هستند را بر عهده دارد.
در دهه ۱۹۷۰، زنان غواصی به نام «هانئیئو» در روستای کوچک گچون زندگی میکردند. آنها برای امرار معاش، زیر آب به جمعآوری آبزیان میپرداختند. اما با ساخت چند کارخانه در نزدیکی ساحل، منابع آبزیان کاهش یافت و هانئیئوها با مشکلاتی در زمینه امرار معاش خود روبرو شدند. آنها مجبور شدند به تجارت قاچاق در آب روی بیاورند. اما تجارت قاچاق در روستای آنها آنقدر بزرگ شد که کنترل آن از دست رفت و این روستای آرام به تدریج از هم پاشید...
مرد جوانی پس از مشاهده قتل وحشیانه مادرش در کودکی، در مسیری قرار میگیرد که عدالت را به دست خود بگیرد و نقش یک مراقب را بر عهده بگیرد و اشتباهات مجرمان تکراری را اصلاح کند.