داستان درباره غانم، شترسواری است که برای مسابقه بزرگ صفوه آماده میشود. برادر کوچکترش، مطر، شعرهای غانم را درباره پدربزرگ شترسوارشان که با نام "حجان" شناخته میشود، حفظ میکند. وقتی غانم در مسابقه مقدماتی منطقهای شرکت میکند، دخالت های ناجوانمردانه باعث از بین رفتن رویاهای او می شود.
در روزی که به نظر میرسید روزی عادی در مدرسه باشد، ناگهان وقوع حریقی مرموز در زیرزمین، فضایی از وحشت و آشفتگی را بر مدرسه حاکم میکند. دانشآموزان و معلمان در میان دود و آتش، سراسیمه و پریشان به دنبال راهی برای نجات جان خود هستند.