استلا گلدشلاگ در طول رژیم نازی در برلین بزرگ میشود. او رویای شغلی به عنوان خواننده جاز را در سر میپروراند، اما در سال ۱۹۴4 مجبور به پنهان شدن همراه با والدینش میشود و زندگی او به یک تراژدی ناامیدکننده تبدیل میشود.
یک گروه فیلمبرداری آلمانی در سفر به کردستان با اتفاقات عجیبی روبرو میشوند. آنها با یک دختر بچه ترسیده آشنا میشوند که پدرش درگیر کارهای مشکوک است. این داستان درباره توطئه، ترس و ارتباط مشکلات یک نسل با نسلهای قبلی است.