دانشجویی که برای فرار از دست کارفرمای نامردی به جزیرهای دورافتاده پناه برده بود، قصد داشت تا با برداشت گوجه فرنگی امرار معاش کند. اما سرنوشت او را به سوی ماجرایی هیجانانگیز سوق داد؛ جایی که با گروهی آدمهای عجیب و غریب، عشقی ناب و مبارزهای سخت برای بقا مواجه شد.
در دهه شصت میلادی، در روستایی واقع در منطقه اسلاوونیا، مرد ثروتمندی به نام مارکو به یانیا پیشنهاد ازدواج با پسرش، ایوا، را میدهد. یانیا این پیشنهاد را موقعیتی بینظیر برای تحقق آرزوهایش میبیند و از آن استقبال میکند.