داستان فیلم درباره شخصیتی به نام کمیل می باشد که پس از آشنایی با دختری به نام امیلی به او دل می بندد و این دو عاشق یکدیگر می شوند. اما مشکل بزرگی که در این میان مطرح است اختلاف فرهنگی بزرگ این دو و خانواده هایشان می باشد. خانواده کمیل مسلمان هستند و در ارتباط با عروس آیندهشان بسیار سخت گیر و در طرف مقابل نیز پدر و مادر امیلی چندان علاقه ای به کمیل ندارند...
لیندا که برای اولین بار وارد روستای اسپان رانچ شده است با گروهی خوشگذران به رهبری فردی به نام منسون روبرو می شود که با آغوش باز او را در گروه خود می پذیرند اما مدت زیادی نمی گذرد که لیندا خودش را وسط انجام جرم و جنایتهایی برای گروه می بیند که