داستان به زندگی سنفال، زنی متأهل و مادر یک دختر دو ساله میپردازد که در تلاش است به عنوان یک مدل و بازیگر موفق شود. در دوران تاریک مککارتی، او و خانوادهاش ایالات متحده را ترک میکنند و به امید آرامش و آزادی به فرانسه سفر میکنند. در آنجا، برای مدت کوتاهی طعم شادی و رهایی را میچشند...
"کلر" پزشک زایمان که بعد از دست دادن شغلش بسیار افسرده و زخم خورده شده است با زنی به نام "بیاتریس" رابطه دوستانه ای برقرار میکند که قطبه مخالف اوست اما بعد از مدتی به یکدیگر اعتماد میکنند و این تا زمانی است که "بیاتریس" متوجه میشود که "کلر" دارای تومور مغزی می باشد و ...
داستان یک روز به ظاهر عادی در زندگی کوئنتین، عاشق فیلم پاریسی. پس از دو بار رفتن به سینما، با یک دوست سابق کالج روبرو می شود، به مکالمه دختران در یک بار گوش می دهد، سپس بهترین دوستش را ملاقات می کند، یک آبجو می خورد و در نهایت شب را در پارک مونتسوریس می گذراند ...