داستان به زندگی سنفال، زنی متأهل و مادر یک دختر دو ساله میپردازد که در تلاش است به عنوان یک مدل و بازیگر موفق شود. در دوران تاریک مککارتی، او و خانوادهاش ایالات متحده را ترک میکنند و به امید آرامش و آزادی به فرانسه سفر میکنند. در آنجا، برای مدت کوتاهی طعم شادی و رهایی را میچشند...
سه نسل از زنان یک خانواده، بر اثر حادثهای ناگوار، در مرغداری کوچک روستایی در نیوجرسی گرد هم میآیند و ناگزیر به زندگی مشترک میشوند. این اتفاق، موقعیتهای طنزآمیز و احساسی را رقم میزند.
یک مجری رادیویی تندخو باید یک بازی خطرناک موش و گربه را با تماسگیرنده مرموزی که خانوادهاش را ربوده و تهدید میکند که کل ایستگاه را منفجر خواهد کرد ، انجام دهد...
در شب 13 نوامبر 1974، رونالد دی فیو جونیور یک تفنگ پرقدرت برداشت و تمام خانواده خود را در حالی که در خواب بودند به قتل رساند. دفیو در محاکمه خود ادعا کرد که "صداهای" در خانه به او دستور می دهد که بکشد. این فیلم داستان آنهاست...
طوفان های شدید اورگان شروع شده و یک نوازنده ویولن جوان به تنهایی در یک آپارتمان بزرگ برای خود زندگی می کند. بتازگی متوجه می شود که در خانه تنها نیست و ...
هنگامی که یک زوج جوان برنامه های عروسی خود را آغاز می کنند، رازهای وحشتناک گذشته آنها با نیروهای شوم حال برخورد می کنند تا مطمئن شوند که این تازه عروس و داماد زنده نمی مانند...
یک نویسندهی رمان که شخصیتی منزوی و گوشهگیر دارد، در تلاش است تا با وجود درگیری در موقعیتهای مصیبتبار و در عین حال خندهدار، بتواند عشق واقعی و معنایی برای زندگی خود بیابد.
دختری به نام وندی همراه سگش لوسی از خانه اش به سمت آلاسکا در حرکت است.وندی با ماشین قدیمی و سگش تصمیم دارد با پول بسیار اندکی که دارد خودش را به آلاسکا برساند.او در یکی از شهرهای کوچک ایالت اورگان گیر می کند.ماشینش خراب و غذای سگش نیز تمام می شود.زمانی که از فروشگاهی غذای سگ می دزدد ، به اداره ی پلیس برده می شود..سپس با پرداخت 50 دلار آزاد می شود و به سراغ سگش می آید، لوسی رفته و از این لحظه وندی به دنبال سگش می گردد.تعمیر ماشین هزینه ی فراوانی دارد که از عهده پرداختش بر نمی آید.با کمک نگهبان یک شرکت و اطلاع دادن به مکان سگ های گمشده به دنبال سگش می گردد.شبی را به تنهایی در جنگلی سر می کند و احساس ترس از افرادی غریبه ، فراریش می دهد.فردای آن روز به او اطلاع می دهند که سگ پیدا شده است. زمانی که به سراغ لوسی می رود ، او را در جایی آسوده می یابد و همان جا تصمیم می گیرد لوسی را تنها در آنجا رها کند و تنها به سفرش ادامه دهد. .