دنیایی پس از فاجعه بزرگ که بین بقایای شهرها و مناطق کشاورزی تقسیم شده است، و هر دوی این بخشها تحت حاکمیت شرکتها و نخبگان قرار دارند. بازماندگان در این جامعه طبقاتی، پس از یک رویداد فاجعهبار نامشخص که الهامگرفته از فصلی از قرآن مجید است، زندگی میکنند.
مردی فرانسوی با هویت ج.ن.س.ی مبهم و معشوق آمریکاییاش، به دنبال هیجان، سفری را آغاز میکنند. عشق پرشور آنها به سرعت تحتتأثیر وسواس مرد به ه.م.ج.ن.س.گ.ر.ا.ی.ا.ن قرار میگیرد و آنها را وارد مسیر جدیدی میکند.
یک نویسنده مشتاق روی یک بیوگرافی غیرمجاز بر اساس یک مجری محبوب تلویزیون و دخترش کار می کند. برونو، یک جوان 20 ساله، نمی داند که این موضوع به او نیز مربوط است...
لنا از همسرش یعنی نایگل، جدا میشود. وی زندگی خوبی را به همراه دو فرزند خود ادامه میدهد. لنا به خوبی موانع زندگی را پشت سر میگذارد اما تنها به دلیل اینکه هنوز با بزرگترین مانع زندگیاش رو به رو نشده است!ماجرا از آنجایی جذاب میشود که خانوادهی سرسخت لِنا تصمیم گرفته اند تا ...
داگویل شهر کوهستانی در ایلات متحده می باشد که جمعیت آن بسیار کم است و مردم شهر انسان های ساده اند که به کار خودشان مشغول هستند، تا اینکه در یک شب دختری به نام گریس که از دست تعدادی گانگستر در حال فرار است به این شهر پناه می برد. روز بعد ساکنان داگویل در یک نشست همگانی به ماندن گریس رای می دهند به این شرط که او بتواند در طی دو هفته همدردی آنها را جلب کند گریس به یکایک خانه های شهر می رود، در کار روزانه به اهالی کمک می کند، و در میابد که پشتیبانی اهالی دهکده از او، بهایی دارد که باید بپردازد...
«بس» (واتسن) زن ساده اي است که با «يان» (اسکار سگارد)، کارگر خشن و در عين حال رقيق القلب و غم خوار يک سکوي نفت حفاري دريايي ازدواج مي کند. براي مدت کوتاهي اين زوج زندگي سر خوشانه و آرامي دارند اما خيلي زود حادثه اي غيرمترقبه «يان» را از گردن به پايين فلج مي کند. حالا «بس» به درگاه خداوند دعا مي کند تا سلامت شوهرش را بازگرداند و براي اين منظور حاضر است هر چه دارد فدا کند...
آلمان، سال 1945، با پايان جنگ جهاني دوم، «لئوپولد کسلر» (بار)، جوان آلماني تبار، از امريکا به زادگاه اجدادي خود باز مي گردد. عموي «لئو» (ياگارت)، او را به عنوان مأمور قطار به کار مي گمارد و خيلي زود «لئو» با «کاتارينا» (سوکووا)، دختر رئيس راه آهن، آشنا مي شود و ازدواج مي کند. در حالي که پس از چندي نازي هاي متعصب، که کماکان به خرابکاري ادامه مي دهند، از «لئو» مي خواهند تا با جاسازي بمبي در قطار، آن را منفجر کند...
دو قهرمان غواصي به نام هاي «ژاک مايول» (بار) و «انتسو موليناري» (رنو) که از کودکي با يک ديگر رقابت داشته اند، هنوز در پي اثبات برتري و کسب عنوان جهاني هستند...
زمانی که یک خبرنگار ناپدید میشود، پروندهای قدیمی باز میشود و دختر کارکش وب او را به یک شهر کوچک کوهستانی میبرد که توسط فرقهای، پنهانکاری و مرگ تسخیر شده است.
زنی به نام جانا با چالش های ناعادلانه دنیای پول و سرمایه مواجه است، زندگی کاری او توسط خودخواهی، تلاش برای موفقیت و سرعت رده بندی میشود و به هیمن دلیل او باید تصمیمات مهمی را برای ادامه کارش بگیرد و...