تامی ویلیامز به شدت خواهان رفتن به Broadway است، اما از آنجایی که او تنها نوازندهی یک رستوران است راه سختی را در پیش دارد. تامی با زنی جوان به نام پنی آشنا میشود و از طریق او ایدهای به سرش میزند تا با استفاده از بچه های یتیم، خودش را به مقصد برساند...
« تريسى » ( هپبرن ) ، زنى از خود راضى از طبقه ى اعيان ، در آستانه ى ازدواج دوم خود با مردى ابله اما ثروتمند ( هوارد ) است. با ورود « دكستر » ( گرانت ) ، همسر اول او ، و « مايك » ( استوارت ) ، خبرنگارى جنجالى ، ماجرا پيچيده مى شود...
دوران نوجوانی مخترع توماس ادیسون شرح داده می شود و او را به عنوان یک پسر بچه نشان می دهد که اختراعات اولیه و آزمایشات علمی او معمولاً منجر به نتایج فاجعه بار می شود. در نتیجه ، مردم شهرها همه فکر می کنند تام دیوانه است...