یک کشتی عظیم مسافربری عازم نخستین مسافرت بهاره خود شده است. غریبه ای که خود را جاگرنات (نیروی نابودکننده) معرفی می کند با نماینده کشتی در لندن، نیکلاس پورتر (هولم) تماس میگیرد و اعلام می کند هفت بمب، هر کدام حاوی نیم تن مواد منفجره، در کشتی جاسازی شده است و گروهی برای خنثی کردن بمبها وارد عمل می شوند که...
عده ای از اسرای آلمانی به همراه فرماندهشان اقدام به فرار از اردوگاه متفقین می کنند و پس از تلاشهای بسیار خود را به ساحل دریا می رسانند که در آنجا چند قایق آلمانی طبق هماهنگی قبلی آماده اند تا آنها را به زیردریایی خود منتقل کنند ولی در همان موقع نیروهای دشمن از راه می رسند. و فرمانده به همراه چند نفر دیگر از خود گذشتگی کرده و با دشمن درگیر می شوند...
"جولیا" یک طراح مد مطلقه و آمریکایی،به دلیل ابتلا به یک بیماری لاعلاج در حال مرگ است.او که تنها ده روز وقت دارد وقت خود را صرف زندگی در ویلایی در ایتالیا و تماشای تلویزیون می کند.او مصاحبه ای با یک مهندس ایتالیایی به نام "والریو" که کیسه های هوا برای خودروها طراحی می کند می بیند.او چهره اش را شناخته و او را به ویلای خود دعوت می کند...